داستان درست میکند
از لرزشهای ناخودآگاه صدایم
از آن چرخشهای ناگهانِ حروف در التهاب گلو
زیر و زبر میکند غلطهای گفتهام را که نیامده و آمده آه از نهاد جمله آه
از شبها معناها به تاخیر میافتند٬ از تا فردا و کاش صبح و باز
کار باید کند٬ کاش٬ دخیل باید ببندم به این مهملات بافته بر حلق که٬ آه٬ از این سر تا آن سر تافته و تفت میدهم
کش
میدهم
پاش
شی
ده
و او:
هم اوست
که دانه دانه جمع میکند
ریسمان میکند
داستان میکند
No comments:
Post a Comment