Saturday, January 25, 2014

میانِ من و او قرمز و زیباست،
چیزها در راه‌اند:

کشتی‌های بلند٬ پر از آن صداهای بم٬ 
که می‌خواستم با آنها با تو بگویم.
دریای بزرگ در گلویم نقره‌٬ 
موج‌های کوچک و غلتانِ میان‌ساله‌ام. 
لکنتِ کلمات پاره پاره‌ام ستاره٬ 
بی‌تاب تاریکیِ عجیب تو برای کورسو زدن.

دلت اما آسمان است.
می‌گسترد.
آه.

 او٬ 
به شکلِ غروب٬
هر روز میان ما سر می‌کشد.

Monday, January 20, 2014

چندین افق بر پشت تو خط است.
بر دشتت اما٬
 باید علف ببارد.

وگرنه که چنگِ تشنگی 
هم الان است که خورشیدم کند
تا لای این  واژه های قطار شده٫
بر افق های سفید مقطع که برق میزنند
پاره 
پاره 
پایین روم.

حاشیه ی تشنه!
 گیاه چاره نیست٬
خرچنگ خفته خیال آب دارد

Thursday, January 16, 2014

در یادآوری صداش٬ گوش‌ِ من سرخ است

سرسامِ تمامِ کلماتِ جنگاور
بلوای هجوم گوشه‌های تیزشان 
بر آن ابرِ نامرییِ ناشنیدنیِ بالای سرم
که صدای اوست.
که بانگ می‌زند
به اشاره‌ای می‌گریزد
و به لرزشی اِشغال می‌شود

در گریختنِ صداش٬
می‌شنود که  ساکت شده‌ام
می‌ببیندم که  گوش می‌شوم
تیزم

Tuesday, January 14, 2014

تجربه‌ناپذیر
از بهترین واژه‌هاست
که شکل مرگ خودش را
در قرمزیِ خیسِ زبان داستان می‌کند.

داستان‌ را نگه‌دار٬
درفاصله ی این تجربه های مکرر
اشکال سرخِ یگانه ی میرا
بر دهان بگذار

Sunday, January 12, 2014

دلشوره بلند شده
موج‌های پیاپی به پیکرم
شین   شین    شین    و
سرمای زیر پوست دونده

و جایی نیست 
جایی نیست
جایی برای رفتن نیست.

اتفاق جایِ بلندیست٬
در شین‌های شورِ دویدن٬
که تاخیر می‌شود.

Wednesday, January 08, 2014

.در تقلای تن سین های سینه سنگین است
 از جا به جای
کشیدن این همه واژه
 چه بیهودگیست٬
گیرم که شکلِ شدن شدیدتر شود
در اصرارِ دانستن

!وای که سی ساله ام 
ای میل دشت٬
!مرا کوه کن
که آدمی خط بسته ایست
.و باد تکانش می تواند دهد
بوی مویرگ از شانه‌هات
بوی گرم
.از پشت گردن
اشتیاقِ فرو بردنِ تمامِ برخیزنده‌ بوهای قرمز 
بوهای التهاب
در شبِ بلندِ باد
تا بر‌خیزد که صبحِ زرد به ناگاه 
با تکانِ تازه
از پشت شانه‌هات