Wednesday, May 20, 2015

بلند است

با تو در ارتفاع،
جهان انتزاع است.
و آسمان،
امتناع.
وقتی که جز باد نمی‌پیچد
در گریبانِ تو
وقتی که به ‌دستِ باد است ارتفاعِ لب‌هایت
سر به آسمان وقتی گریبانْبادِ تو باز است
بلندِ انتزاع است
لب ِارتفاع تو
دست بر گریبانِ تو باز
بر لبِ تو ارتفاع، پرواز است
ای که بپیچد تمام جهان آسمان باز در گریبان تو باد
با تو نصحیتِ همه عالم
- بر محالِ امتناع است دیگر بازِ لبِ گریبانِ تو -
به گوش من باد

Saturday, May 16, 2015

بگذار بگریزد

محتوا میل گریختن دارد

در مواجهه هر آن‌چه چیز نباشد انگار
می‌گریزد می‌خواهد
اما این حتماً باید که تقصیر زبان باشد
تقصیر
مثلاً این‌که به تو بگویم: بخوان
و ببینی از صدایت ریختن می‌بارد.

شنیدن خواندن است.

شگفت است که این حجم‌های کوچک سکوت را
این چنین موزون
مثل موج‌های همیشگیِ دوردستِ اقیانوس،
- که تنها آب است آب است آب است -
بین تمام کلماتت
این طور یکنواخت
جای می‌دهی
و نمی‌هراسی آنوقت که صدایت
- مثل نهنگی بزرگ در این همه نیلی -
می‌لرزد
آن وقت که از عشق حرف می‌زنی.

Friday, May 01, 2015

دیده می‌شود

برای دنا که گفت: چشم جبران می‌کند

به هرحیله هم که شده
به هر شکلی
چشم من می‌شورد
و تو را در خواب می‌خواهد : می‌بیند
افسار پلک - دریغا - دام بزرگیست
بر هم می‌نهم و باز می‌شود
و این میان تو بگو
شادمانی کجاست؟
آن لحظه‌های گریز و باز بازگشت
آن لبریزش‌ها آن لرزش‌ها
غیر قابل تحمل است واقعا‍ً که غیر قابل تحمل است
اما ناگفته هم نماند
خواب عجیبی‌ست
و انگار- لعنتی - هر بار شکل جدیدیست
آن حرف‌های شگفتی که بین ما رد و بدل می‌شود.