Wednesday, August 01, 2007

مشق ِ سیاه

از گوشه ی لب تو سرازیر می شوم
به پهن های حجیم حرف
در هزارهای هلال ماه

کیست دال ِ دست ِ توست
نون نام من که می نشانی ام
میم چشم ماست که می بی نی َ ش
باز می کشـــــانی َ م
در هزار ِ دور ِ ماه
روی هم و
روی هم
مشق ِ سیاه می دوانی َم

ازگوشه ی لام لب سرازیر
باشد که در تو گیر
باشد که در تو گیر می شوم

ن

کوه از کناره ات نشانه می رود
تا سرکش ِ شکل های معطل
مـُن تـَهی به مـَن ِ مـُن تـَظر
آن چه که کوتاه می شود: نام من

که نمی گویی و یاد نمی آورم
نمی خوانی و نمی دانم
نمی مانی و نیست
نمی نم و نا
نی
ن، نام همه ست،
که آن جا ایستاده است