Wednesday, March 29, 2017

دورتر می‌نشیند

بر پارسِ سگ‌ها سوار
بر دره‌ها دَر
شب می‌ش و دسته‌های حرف از دهان تو می‌پَر
و دال‌های انتها بر فراز سقف پرواز می‌کن
و دانه دانه‌شان به هنگام مرگ
فریاد می‌کش
جاودان بمان در این نبردددددد
پژواک ِ دال‌ها بیشمار
من می‌غلتم جسدها را دندان می‌گیرم
شب آزاد
افتاد در چشم تو چیزی از سوال
دهانت اما رفته در دوردست‌ها پر می‌ زَن

No comments: