کنار من بایست
وقتی که تنش تماشاییست
آبشار است،
بایست
وقتی که تنش تماشاییست
آبشار است،
بایست
در دستهای من چیزها نماندند، و هیچ کجای دیگر هم
عمود، حالت مداوم ماست:
ریخته
عمود، حالت مداوم ماست:
ریخته
من سرکشیدم و راهها بسیارند،
من سربازمیزنم و افعال انکارند
ببین: افعال خود انکار
و گرنه که اینطور نمیش
من میخواستم باش
من میخواستم تو را در کنارم داش
من میخواستم صورت زیبایی را روی سینهام بگذار
و بمی
من سربازمیزنم و افعال انکارند
ببین: افعال خود انکار
و گرنه که اینطور نمیش
من میخواستم باش
من میخواستم تو را در کنارم داش
من میخواستم صورت زیبایی را روی سینهام بگذار
و بمی
اما نمیش
نمیش
نمیش
نمیش
نمیش
تو زیبایی، موضوع اصلا چیز دیگریست:
آبشار روی سنگ
پریشان، دلتنگ
گسیخته
انگار که هرچه ریختیم،
هر چه بود،
اینجا نیست.
آبشار روی سنگ
پریشان، دلتنگ
گسیخته
انگار که هرچه ریختیم،
هر چه بود،
اینجا نیست.
No comments:
Post a Comment